افسردگی مالیخولیایی یا مالیخولیا نوعی شدید از اختلال افسردگی اساسی است.

مالیخولیا | علائم و علت بیماری، تست روانشناسی و تفاوت با افسردگی

74 0

با بیماری مالیخولیا آشنا شوید. در این مقاله علائم مالیخولیا، علت ابتلا، انواع آن، تست روانشناسی تشخیصی و تفاوت مالیخولیا با افسردگی بررسی می‌شود.

سلامت روان

واژه «مالیخولیا» یا «ملانکولی» که قدمت آن به زمان یونان باستان می‌رسد، برای توصیف احساس اندوه شدید و ناامیدی عمیق به کار می‌رود. افراد مبتلا به مالیخولیا یا سودازدگی علاقه خود را به تقریباً هر فعالیتی از دست می‌دهند و ممکن است دچار علائم جسمانی هم بشوند. مالیخولیا یا افسردگی مالیخولیایی یک بیماری جدی و شدید محسوب می‌شود که حتماً نیاز به درمان دارد. در این مقاله با علائم مالیخولیا، انواع و روش‌های درمان آن آشنا می‌شوید.

مالیخولیا چیست؟

واژهٔ «مالیخولیا» یکی از قدیمی‌ترین اصطلاحاتی است که در تاریخ روان‌شناسی وجود دارد. این اصطلاح را نخستین بار بقراط در قرن پنجم پیش از میلاد معرفی کرد. مالیخولیا در زبان یونانی به معنای «صفرا یا صفرای سیاه» است، تعبیری که با دیدگاه بقراط همخوانی دارد، زیرا او باور داشت افزایش صفرای سیاه موجب بروز مالیخولیا می‌شود.

علائمی که بقراط تحت عنوان مالیخولیا دسته‌بندی کرده بود، تقریباً با نشانه‌هایی که امروزه برای افسردگی مالیخولیایی به کار می‌روند یکسان‌اند؛ ازجمله بی‌میلی به غذا، بی‌خوابی، بی‌قراری، تحریک‌پذیری و اندوه.

مالیخولیا چیست؟

تعریف مالیخولیا در روانشناسی

افسردگی مالیخولیایی یا مالیخولیا نوعی شدید از اختلال افسردگی اساسی (MDD) است. افراد مبتلا از هیچ چیز لذت نمی‌برند، در انجام فعالیت‌ها کند می‌شوند و احساس یأس عمیقی دارند. هرچند عوامل مختلفی مانند تروما، سابقه خانوادگی یا تغییرات شیمیایی مغز می‌توانند در بروز آن نقش داشته باشند، اما این نوع افسردگی بیشتر با عوامل زیستی و ژنتیکی ارتباط دارد.

پژوهشگران بر این باورند که افسردگی مالیخولیایی بیشتر بر دستگاه عصبی مرکزی تأثیر می‌گذارد. حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از افرادی که با افسردگی زندگی می‌کنند، دچار این نوع خاص هستند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که این افراد در مقایسه با مبتلایان به افسردگی غیرمالیخولیایی، بیشتر در معرض بیکاری، بروز علائم روان‌پریشی، نیاز به بستری شدن و خطر بالاتر خودکشی قرار دارند.

مالیخولیا در DSM-5-TR

در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5-TR)، مالیخولیا به‌عنوان عامل تصریح‌کننده برای اختلال افسردگی اساسی در نظر گرفته می‌شود، به این معنا که ممکن است تشخیص داده شود فرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی «ویژگی‌های مالیخولیایی» دارد.

هرچند افسردگی مالیخولیایی امروزه تشخیص مستقلی محسوب نمی‌شود، برخی پژوهشگران معتقدند بهتر است به‌عنوان نوعی متمایز از افسردگی بررسی شود، زیرا شدت بیشتری دارد و معمولاً به درمان‌های رایج پاسخ ضعیف‌تری نشان می‌دهد.

فرد مبتلا به مالیخولیا احساس یأس و ناامیدی عمیقی دارد.

تفاوت مالیخولیا و افسردگی

به‌طور کلی، مفهوم مالیخولیا به افسردگی شدید، مادام‌العمر و زیستی اشاره دارد که به‌طور شاخص به روان‌درمانی پاسخ نمی‌دهد. ویژگی‌های بالینی آن شامل اختلال در عواطف، اختلالات روان‌حرکتی، اختلال شناختی، نقص‌های کارکردی زیستی و اغلب روان‌پریشی است. این نوع افسردگی با اصطلاحاتی مانند «مالیخولیایی»، «درون‌زاد» (به دلیل علت زیستی)، «خودمختار»، «روان‌پریشانه» و «افسردگی تیپیک» توصیف شده است.

اما در باب تفاوت مالیخولیا و افسردگی باید گفت که بنابر تعاریف کنونی، مالیخولیا نوعی شدید از افسردگی است که امروزه با عنوان افسردگی مالیخولیایی شناخته می‌شود.

نسخه کنونی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی دو بیماری اصلی افسردگی را فهرست می‌کند: اختلال افسردگی اساسی و اختلال افسردگی پایدار (PDD). اصطلاح کلاسیک روان‌پزشکی برای توصیف نوع افسردگی، یعنی مالیخولیا، تنها به‌عنوان مشخصه‌ای برای اختلال افسردگی اساسی ذکر شده است؛ به این معنی که گفته می‌شود افسردگی همراه با ویژگی‌های مالیخولیایی است. این اصطلاح تنها بخشی از شباهت‌ها را با مفهوم اصلی مالیخولیا دارد و برخلاف گذشته که مالیخولیا بیماری روانی مستقلی در نظر گرفته می‌شد، امروزه مالیخولیا یک تشخیص مستقل روان‌پزشکی محسوب نمی‌شود.

بااین‌حال، برخی پژوهشگران با این طبقه‌بندی موافق نیستند و معتقدند که مالیخولیا باید به‌عنوان یک اختلال روانی متمایز از افسردگی در نظر گرفته شود. این کار شناسایی زیرگروهی از بیماران افسرده را که ممکن است به درمان‌های خاص واکنش نشان دهند، ساده‌تر می‌کند. همچنین به تمایز بیماران جدی از کسانی که مبتلا به انواع خفیف یا متوسط افسردگی هستند، کمک می‌کند. در سیستم تشخیصی کنونی، همه این بیماران تحت تشخیصی واحد یعنی «اختلال افسردگی اساسی» قرار می‌گیرند.

تفکیک این دو مفهوم به انتخاب درمان مناسب‌تر و اثربخش‌تر کمک می‌کند. به‌همین دلیل برخی متخصصان عقیده دارند که بهتر است به‌جای اینکه یکی را زیرشاخه دیگری بدانیم، بر تفاوت مالیخولیا و افسردگی تأکید شود و مالیخولیا به‌عنوان یک بیماری منحصر‌به‌فرد و متمایز از افسردگی‌های خفیف، گذرا، موقعیتی یا برون‌زاد تعریف شود.

علائم مالیخولیا

علائم مالیخولیا شبیه به علائم کلی افسردگی هستند اما معمولاً شدیدترند. بیشتر افراد مبتلا به مالیخولیا دچار کندی می‌شوند، به‌طوری‌که حرکات، افکار و گفتارشان بسیار آهسته می‌شود. برخی از بیماران دچار بی‌قراری و تحریک‌پذیری می‌شوند، اما این حالت کمتر رایج است.

دو علامت اصلی عبارت‌اند از:

  • فعالیت‌هایی که پیش‌تر برایتان لذت‌بخش بودند، دیگر برایتان لذتی ندارند؛
  • در برابر لذت‌ها واکنش مثبت نشان نمی‌دهید.

در ادامه، مفصل‌تر درباره علائم مالیخولیا صحبت می‌کنیم.

علائم روانی و رفتاری مالیخولیا

همان‌طور که گفته شد علائم مالیخولیا مشابه علائم افسردگی هستند اما شدیدتر. ممکن است اصلاً انرژی نداشته باشید و احساس پوچی کنید، توانایی درک حس شادی را از دست بدهید و حتی وقتی اتفاق خوبی برایتان رخ می‌دهد، حالتان تغییر نکند. علاوه بر علائم روانی فرد مبتلا به مالیخولیا ممکن است دچار تغییرات رفتاری شود. 

برخی از نشانه‌های رایج عبارت‌اند از:

  • تغییر در گفتار، مانند صحبت کردن با شدت صدای متفاوت یا مکث هنگام صحبت.
  • تغییر در حرکات چشم (مثل خیره شدن یا اجتناب از تماس چشمی هنگام صحبت با دیگران).
  • لمس مکرر صورت یا بدن.
  • احساس پوچی یا بی‌تفاوتی.
  • احساس گناه بیش از حد.
  • ناامیدی شدید.
  • افکار خودکشی.
  • علائم روان‌حرکتی (تغییر در حرکت و رفتارهای بدنی).
فرد مبتلا به مالیخولیا از هیچ کاری لذت نمی‌برد.

علائم جسمانی مالیخولیا

افسردگی مالیخولیایی فقط به‌صورت احساس غم یا گریه بروز نمی‌کند بلکه بیشتر با علائم جسمانی نشان داده می‌شود. برخی از رایج‌ترین علائم مالیخولیا عبارت‌اند از:

  • کند شدن حرکات سر، اندام‌ها یا بدن.
  • مشکلات خواب، مانند ناتوانی در به‌خواب‌رفتن یا بیدارماندن، یا بیدار شدن زودتر از موعد.
  • کاهش اشتها یا کاهش وزن.
  • مشکل در تمرکز یا حافظه.
  • افتادگی در وضعیت بدن.
  • دردهای جسمانی.

برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که حدود ۷۰ درصد از افراد مبتلا به افسردگی مالیخولیایی، دچار دردهای اسکلتی‌ـ‌عضلانی نیز می‌شوند.

علت بیماری مالیخولیا

علت بیماری مالیخولیا به‌طور دقیق روشن نیست اما عواملی همچون ژنتیک، سابقه خانوادگی، تجربه‌های آسیب‌زا، فعالیت‌های شیمیایی مغز و تغییرات هورمونی می‌توانند در آن نقش داشته باشند. باور بر این است که عوامل زیستی، مانند تغییرات هورمونی، در بروز آن نقش مهم‌تری دارند.

عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی مالیخولیا

باور قوی بر این است که افسردگی مالیخولیایی منشأ زیستی قوی‌تری دارد. تغییرات در مغز و مسیرهای هورمونی می‌توانند در بروز افسردگی مالیخولیایی نقش داشته باشند. در این اختلال، هیپوتالاموس، غده هیپوفیز، غدد آدرنال و دیگر نواحی مغز که با حافظه، تفکر و تنظیم احساسات مرتبط‌اند ممکن است به‌درستی کار نکنند. این مسیر به «محور هیپوتالاموس‌ـ‌هیپوفیزـ‌آدرنال» (HPA) معروف است. این غدد موادی شیمیایی ترشح می‌کنند که استرس و اشتها را تنظیم می‌کنند.

ممکن است در فرد مبتلا به افسردگی مالیخولیایی، سطح کورتیزول بالا باشد، کورتیزولی که غدد آدرنال در پاسخ به استرس تولید می‌کنند. محور HPA این فرایند را کنترل می‌کند و می‌تواند بسیاری از عملکردهای بدن، ازجمله اشتها، متابولیسم و حافظه را تحت تأثیر قرار دهد.

همچنین ممکن است تغییراتی در سیگنال‌های مغزی رخ دهد. این سیگنال‌ها روی نحوه پاسخ شما به محیط اطرافتان تأثیر می‌گذارند. پژوهشی مبتنی بر تصویربرداری عصبی نشان داده است که در افراد با افسردگی مالیخولیایی یک نشانگر کلیدی مشاهده شد، که در مبتلایان به افسردگی غیرمالیخولیایی یا افراد بدون افسردگی دیده نشد.

در بحث درباره علت بیماری مالیخولیا تأثیر وراثت نیز به‌طور قوی تأیید شده است یعنی اگر در خانواده‌تان سابقه افسردگی، اختلال دوقطبی یا خودکشی وجود داشته باشد، احتمال ابتلای شما به افسردگی مالیخولیایی بیشتر است.

 تغییرات در مغز و مسیرهای هورمونی می‌تواند علت بیماری مالیخولیا باشد.
تغییرات در مغز و فعالیت‌های شیمیایی آن می‌تواند علت بیماری مالیخولیا باشد.

عوامل محیطی و روانی مالیخولیا

مطابق پژوهش‌ها، مجموعه‌ای از عوامل زیستی، روانی و محیطی می‌توانند در بروز علائم افسردگی مالیخولیایی مؤثر باشند. مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

  • سن: علائم افسردگی مالیخولیایی معمولاً در سنین بالاتر بروز می‌کنند.
  • فصل: در فصل‌هایی که نور خورشید کمتر است، روزها کوتاه‌ترند یا هوا سرد است، شدت علائم بیشتر می‌شود.
  • تغییرات پس از زایمان: افرادی که دچار افسردگی پس از زایمان یا افسردگی کوتاه‌مدت پس از تولد کودک شده‌اند، ممکن است علائم مالیخولیایی نیز داشته باشند.
  • روان‌پریشی: ابتلا به علائم روان‌پریشی می‌تواند خطر افسردگی مالیخولیایی را افزایش دهد.
  • عوامل روان‌شناختی: موقعیت‌های استرس‌زا مانند از دست دادن شغل یا تجربه فقدان، ممکن است به بروز مالیخولیای واکنشی منجر شوند.
  • عوامل محیطی: قرار گرفتن در معرض محرک‌های شدید مانند جنگ، درگیری یا بحران‌های اجتماعی، می‌تواند خطر ابتلا را بیشتر کند.
  • سبک زندگی: مصرف دخانیات، مواد مخدر یا الکل و همچنین انزوا و کاهش ارتباطات اجتماعی از عوامل تقویت‌کنندهٔ این نوع افسردگی‌اند.
  • زندگی با بیماری مزمن: ابتلا به بیماری‌های مزمن مانند سرطان با احتمال بالاتر بروز مالیخولیا همراه است.
  • وضعیت تأهل: افرادی که تجربهٔ جدایی یا از دست دادن همسر را دارند، بیشتر در معرض ابتلا قرار می‌گیرند.

انواع مالیخولیا

ممکن است در منابع مختلف نام‌های گوناگونی را به‌عنوان انواع مالیخولیا ببینید، ازجمله مالیخولیای آتیپیک، اضطرابی و مالیخولیای پس از زایمان. اما در منابع معتبر اغلب به ۲ نوع اصلی مالیخولیای درون‌زاد و مالیخولیای روان‌زاد اشاره شده است.

۱. مالیخولیای درون‌زاد (Endogenous Melancholia)

مالیخولیای درون‌زاد به افسردگی شدیدی اشاره دارد که از عوامل درونی و زیستی ناشی می‌شود، نه از فشارهای بیرونی. این اختلال با علائمی مانند انهدونیا (ناتوانی در احساس لذت)، کاهش اشتها و وزن، اختلالات خواب، کندی روان‌حرکتی (کندی در حرکت و واکنش‌ها)، احساس شدید گناه یا بی‌ارزشی، و بیدار شدن زودهنگام صبحگاهی مشخص می‌شود. این مفهوم تشخیصی، زیرگروهی خاص از اختلال افسردگی اساسی را برجسته می‌کند. درمان این وضعیت اغلب شامل روش‌های فیزیکی مانند داروهای ضدافسردگی و الکتروشوک درمانی است.

۲. مالیخولیای روان‌زاد (Psychotic Melancholia)

مالیخولیای روان‌زاد به زیرگروهی از افسردگی شدید اشاره دارد که در آن ویژگی‌های مالیخولیایی همراه با علائم روان‌پریشی دیده می‌شود. علائم مالیخولیایی شامل خلق غیرواکنشی (عدم تغییر خلق در برابر وقایع مثبت)، بیداری زودهنگام صبحگاهی، بی‌قراری یا کندی روان‌حرکتی، احساس شدید گناه، و کاهش چشمگیر وزن یا اشتها است. ویژگی‌های روان‌پریشانه نیز می‌تواند شامل هذیان (معمولاً مرتبط با گناه یا نابودی) و توهم (ادراکات اشتباه و غیرواقعی) باشد.

ترکیب این علائم نشان‌دهنده‌ نوعی بسیار شدید از افسردگی است که نیازمند ارزیابی و درمان تخصصی پزشکی است.

افسردگی مالیخولیایی نیاز به درمان دارد.

ممکن است انواع مالیخولیا را با نام‌های دیگری در منابع مختلف ببینید ازجمله:

  • مالیخولیای واکنشی: در واکنش به رویدادها یا موقعیت‌های ناراحت‌کننده یا استرس‌زا ایجاد می‌شود. مالیخولیای درون‌زاد ناشی از عوامل درونی (روان‌شناختی یا زیستی) است.
  • مالیخولیای آتیپیک: در واقع یک اصطلاح تشخیصی رسمی نیست بلکه برای مقایسه افسردگی آتیپیک و افسردگی مالیخولیایی مطرح می‌شود و ممکن است به اختلال افسردگی که هم ویژگی‌های آتیپیک و هم ویژگی‌های مالیخولیایی دارد اطلاق شود.
  • مالیخولیای اضطرابی: نوعی از اختلال افسردگی اساسی است که در آن بیمار علاوه بر ویژگی‌های مالیخولیایی نشانه‌های اضطراب شدید مانند بی‌قراری درونی، تحریک‌پذیری و افکار تکرارشونده و مداوم را نیز دارد.

درجات مالیخولیا 

مالیخولیا سه درجه دارد: خفیف، متوسط و شدید.

  • مالیخولیای خفیف: با علائمی مانند غم، یأس و ناامیدی همراه است که شدید نیست و زندگی روزمره فرد را مختل نمی‌کنند.
  • مالیخولیای متوسط: علائم آن شدیدتر از مالیخولیای خفیف هستند و زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
  • مالیخولیای شدید: علائم آن به‌قدری شدید هستند که توانایی فرد در عملکرد طبیعی را به‌طور قابل‌توجهی مختل می‌کنند.

روش تشخیص مالیخولیا

امروزه افسردگی مالیخولیایی به‌عنوان نوعی جداگانه از افسردگی به‌شما نمی‌رود بلکه یکی از زیرگروه‌های اختلال افسردگی اساسی محسوب می‌شود. وقتی فردی نشانه‌هایی از افسردگی و مالیخولیا نشان می‌دهد، تشخیص پزشک معمولاً اختلال افسردگی اساسی با ویژگی‌های مالیخولیایی خواهد بود.

برای رسیدن به این تشخیص، روان‌پزشک معمولاً پرسش‌هایی مانند موارد زیر را مطرح می‌کند:

  • آیا برای بیدار شدن از رختخواب و شروع روز مشکل دارید؟
  • آیا علائم شما معمولاً در صبح‌ها شدیدتر است یا عصرها؟
  • الگوی خواب شما چگونه است؟
  • آیا تغییراتی در الگوی خوابتان ایجاد شده است؟
  • یک روز معمولی برای شما چگونه می‌گذرد؟
  • آیا در روتین روزانه‌تان تغییری رخ داده است؟
  • آیا همچنان از کارهایی که قبلاً لذت می‌بردید، لذت می‌برید؟
  • چه چیزی، اگر وجود داشته باشد، می‌تواند حال شما را بهتر کند؟
  • آیا تمرکزتان نسبت به گذشته سخت‌تر شده است؟

روان‌پزشک همچنین وضعیت جسمانی شما را بررسی می‌کند و ممکن است برخی تست‌ها یا انواع آزمایش خون را تجویز کند تا مطمئن شود علائم شما به‌دلیل بیماری‌های زمینه‌ای دیگر نیست.در صورت تمایل می‌توانید از روان‌پزشک آنلاین برای انجام ارزیابی اولیه و دریافت راهنمایی سریع کمک بگیرید.

تشخیص قطعی مالیخولیا باید توسط پزشک انجام شود.

تست آنلاین روانشناسی مالیخولیا

همان‌طور که گفتیم مالیخولیا نوعی اختلال افسردگی اساسی است همراه با ویژگی‌های مالیخولیایی. تست روانشناسی مالیخولیا به‌شکل استاندارد وجود ندارد. برای تشخیص این بیماری ابتدا باید مشخص شود شما افسردگی دارید یا نه. 

تست‌هایی مانند تست افسردگی بک (BDI)‌ یا تست افسردگی همیلتون (HAM-D) از ابزارهای معتبر و علمی برای ارزیابی شدت علائم افسردگی هستند. این تست‌ها معمولاً توسط متخصصان سلامت روان و در محیط‌های بالینی یا تحقیقاتی استفاده می‌شوند. این تست‌ها به‌عنوان ابزارهای ارزیابی می‌توانند نشانه‌های افسردگی را شناسایی کنند، اما تشخیص قطعی فقط توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی انجام می‌شود.

تست‌های آنلاین روانشناسی می‌توانند شاخصی ابتدایی از وضعیت خلقی شما ارائه دهند و کمک کنند تا متوجه شوید که آیا نیاز به ارزیابی تخصصی دارید یا نه. اما باید بدانید که کیفیت و دقت این تست‌ها متغیر است و ممکن است از نظر علمی استاندارد نباشند. بنابراین نتیجه آنها نمی‌تواند جایگزین تشخیص حرفه‌ای شود. به‌علاوه، تست‌های آنلاین ممکن است اضطراب یا نگرانی بی‌مورد ایجاد کنند، اگر نتیجه را خیلی جدی بگیرید.

تست روانشناسی مالیخولیا آنلاین در قالب تست‌های تشخیص افسردگی می‌تواند به‌عنوان ابزار غربالگری اولیه مفید باشد، اما برای تشخیص و درمان افسردگی باید به متخصص سلامت روان مراجعه کنید. حتی تست‌های معتبر هم فقط یک شاخص اولیه هستند که تصمیم‌گیری درباره نتایج آن باید توسط متخصص انجام شود. به‌علاوه تصمیم‌گیری درباره درمان مناسب تنها بر اساس نتایج این تست‌ها انجام نمی‌شود.

بهتر است به‌جای اتکا به تست‌های آنلاین، از متخصص کمک بگیرید. با وجود خدمات آنلاین سلامت روان این کار اصلا دشوار نیست. در دکترساینا می‌توانید متخصص سلامت روان مناسب خودتان را پیدا کنید، ارتباط بگیرید و با خیالی آسوده برای درمان خودتان یا عزیزانتان اقدام کنید.

تست آنلاین مالیخولیا فقط یک شاخص ابتدایی است و نباید به آن اتکا کرد.
تست‌های آنلاین تنها یک ارزیابی اولیه ارائه می‌کنند و ممکن است قابل‌اعتماد نباشند.

راه‌های درمان مالیخولیا

درمان افسردگی، از جمله افسردگی مالیخولیایی، ممکن است شامل تجویز داروهای ضدافسردگی، روان‌درمانی یا ترکیبی از هر دو باشد. در صورت بروز علائم شدید یا موفق نبودن سایر درمان‌ها، گاهی درمان‌های فیزیکی مانند الکتروشوک‌درمانی (ECT) یا تحریک مغناطیسی مغز (TMS) توصیه می‌شوند.

دارودرمانی

در درمان افسردگی مالیخولیایی، دارو اغلب بخشی از برنامه درمانی است، زیرا این باور وجود دارد که بیماری ریشه زیستی دارد. به عبارتی، چون مالیخولیا معمولاً ناشی از شرایط محیطی نیست و به نظر می‌رسد به ژنتیک و عملکرد مغز مربوط باشد، نیاز به دارویی دارد که روی این علل بیولوژیکی، مانند عملکرد مغز، اثرگذار باشد.برای بررسی دقیق‌تر و دریافت نسخه مناسب، می‌توانید با پزشک آنلاین مشورت کنید.

انواع داروهای ضدافسردگی مورداستفاده برای افسردگی مالیخولیایی عبارت‌اند از:

  • مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs): این داروها با تغییر عملکرد انتقال‌دهنده عصبی سروتونین در مغز، حال فرد را بهتر می‌کنند. انواع رایج شامل فلوکستین، پاروکستین، سرترالین و سیتالوپرام هستند.
  • مهارکننده‌های بازجذب سروتونین‌ـ‌نوراپی‌نفرین (SNRIs): این داروها عملکرد هر دو انتقال‌دهنده عصبی سروتونین و نوراپی‌نفرین را در مغز تحت تأثیر قرار می‌دهند. نمونه‌های رایج شامل دولوکستین (Cymbalta) و ونلافاکسین (Effexor) هستند.
  • مهارکننده‌های بازجذب نوراپی‌نفرین و دوپامی (NDRIs): بوپروپیون تنها داروی این دسته است که روی نوراپی‌نفرین و دوپامین اثر می‌گذارد.
  • داروهای ضدافسردگی غیرمعمول (Atypical Antidepressants): این داروها بر مواد شیمیایی مغز تأثیر می‌گذارند که به بهبود خلق کمک می‌کنند و شامل میرتازاپین، ترازودون، ورتیوکسِتین و ویلازودون هستند.
  • داروهای ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای (TCAs): این داروها نسل اول ضدافسردگی‌ها هستند و ممکن است عوارض بیشتری نسبت به نمونه‌های جدیدتر داشته باشند. نمونه‌ها شامل ایمی‌پرامین، نورتریپتیلین و آمی‌تریپتیلین هستند.
  • مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs): این دسته نیز از داروهای قدیمی‌تر ضدافسردگی است که می‌تواند عوارض جدی داشته باشد اما برای برخی افراد گزینه مناسبی است. داروهای اصلی این دسته شامل ترانیل‌سیپرومین، فنلزین و ایزوکاربوکسازید (Marplan) هستند.

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که داروهای سه‌حلقه‌ای برای درمان افسردگی مالیخولیایی بهتر عمل می‌کنند تا SSRIها، روان‌درمانی یا مداخلات اجتماعی. 

داروی‌های رایج برای درمان مالیخولیا

روان‌درمانی

روان‌درمانی شامل صحبت کردن با روان‌پزشک، روان‌شناس یا دیگر متخصصان سلامت روان درباره احساسات، افکار و رفتار شماست. این روش به شما کمک می‌کند تا بیاموزید چگونه به چالش‌های زندگی به‌صورت سالم پاسخ دهید. بااین‌حال، روان‌درمانی همیشه به اندازه دیگر روش‌های درمان افسردگی برای درمان مالیخولیا مؤثر نیست. حتی پس از درمان، علائم ممکن است دوباره بازگردند، اما با کمک پزشک و متخصصان سلامت روان می‌توان افسردگی را مدیریت کرد. متخصصان کاربلد دکترساینا در این مسیر کنار شما هستند.

الکتروشوک‌درمانی (ECT)

اگر سایر درمان‌ها مؤثر نباشند، پزشک ممکن است الکتروشوک‌درمانی را پیشنهاد دهد. در این روش، در حالی که تحت بیهوشی عمومی هستید، تکنسین با ارسال سیگنال‌های الکتریکی به مغز شما باعث ایجاد تشنج‌های کوتاه‌مدت می‌شود. این درمان ممکن است تعادل شیمیایی مغز را تغییر دهد و علائم افسردگی را کاهش دهد.

تحریک مغناطیسی مغز (TMS)

تحریک مغناطیسی مغز روشی است که با استفاده از میدان‌های مغناطیسی، سلول‌های عصبی مغز را تحریک می‌کند تا علائم افسردگی اساسی کاهش یابد. این روش غیرتهاجمی به‌شمار می‌رود زیرا بدون جراحی یا ایجاد برش روی پوست انجام می‌گیرد. سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) این روش را تأیید کرده است و معمولاً زمانی به کار می‌رود که سایر درمان‌های افسردگی مؤثر نبوده باشند.

تحریک مغناطیسی مغز

زندگی با مالیخولیا

از آنجا که افسردگی مالیخولیایی با احساسات عمیق غم، از دست دادن لذت و بی‌علاقگی به فعالیت‌های روزمره همراه است، می‌تواند اختلالات جدی در عملکرد فرد در جنبه‌های مختلف زندگی ایجاد کند.

اگر فکر می‌کنید علائم مالیخولیایی دارید، حتماً با پزشک مشورت کنید. داروهای ضدافسردگی اصلی‌ترین درمان این وضعیت هستند و می‌توانند بسیار مؤثر باشند. بااین‌حال، برخی اقدامات می‌توانند به مدیریت علائم و تکمیل درمان دارویی کمک کنند.

تغییرات سبک زندگی که ممکن است خلق‌وخو را بهبود دهند شامل موارد زیر هستند:

  • ورزش منظم.
  • گذراندن وقت با دوستان و عزیزان.
  • داشتن رژیم غذایی سالم.
  • مدیتیشن.
  • رعایت برنامه منظم خواب.

باید بدانید که علائم افسردگی مالیخولیایی ممکن است انجام این کارها را بسیار دشوار کند. وقتی داروهای شما شروع به اثرگذاری کنند، ممکن است راحت‌تر بتوانید این تغییرات را در زندگی روزمره خود ایجاد کنید.

استفاده از منابع آنلاین و گروه‌های حمایتی نیز می‌تواند در مدیریت علائم افسردگی مالیخولیایی مفید باشد. البته بهتر است با پزشک مشورت کنید تا مشخص شود آیا این گزینه می‌تواند مکمل مناسبی برای سایر درمان‌های شما باشد یا خیر. در این زمینه می‌توانید از همکاران متخصص دکترساینا کمک بگیرید. 

مراقبت از فرد مبتلا به مالیخولیا

مراقبت از فردی که به افسردگی مالیخولیایی مبتلاست می‌تواند هم ارزشمند و هم چالش‌برانگیز باشد. این نقش تنها به حمایت عاطفی محدود نمی‌شود، بلکه ممکن است شامل کمک‌های عملی و مشارکت فعال در روند درمان نیز باشد. برخی از روش‌های حمایت از فرد مبتلا عبارت‌اند از:

  • تشویق او به پایبندی به برنامه درمانی.
  • کمک به انجام کارهای روزمره.
  • ایجاد حس توانمندی در او تا بتواند علی‌رغم شرایط خود، زندگی پربارتری داشته باشد.
  • همراهی او در ملاقات با متخصص سلامت روان و مشارکت در برنامه‌ریزی درمان.
  • ارائه حمایت عاطفی هنگام بروز علائم بیماری.
  • کمک در امور مالی یا تصمیم‌های حقوقی در صورت نیاز.

با وجود اهمیت مراقبت و حمایت شما، این کار می‌تواند استرس‌زا و طاقت‌فرسا باشد. بسیاری از مراقبان دچار احساس تنهایی، اضطراب، مشکلات خواب یا حتی افسردگی می‌شوند.

فشار جسمی ناشی از مراقبت ممکن است خود را به شکل سردردهای مکرر، بدن‌درد، گرفتگی عضلات، مشکلات گوارشی و ضعف سیستم ایمنی نشان دهد. برای کاهش این فشار و مراقبت از خودتان موارد زیر توصیه می‌شوند:

  • پیوستن به گروه‌های حمایتی برای ارتباط با دیگر مراقبان و تبادل تجربه.
  • اولویت‌دادن به استراحت و اختصاص «زمان شخصی» روزانه.
  • حفظ ارتباط با عزیزان و درخواست کمک در مواقع نیاز.
  • مشورت با پزشک زمانی که فشار مراقبت خارج از کنترل می‌شود.
  • رعایت عادات سالم مانند خواب کافی، تغذیه مناسب، ورزش و چکاپ‌های منظم.
  • استفاده از لیست کارهای انجام‌دادنی و ایجاد روال روزانه برای مدیریت بهتر وظایف.
مراقبت و حمایت از فرد مبتلا به مالیخولیا.

کلام آخر دکترساینا

هرچند برخی متخصصان معتقدند مفهوم مالیخولیا را باید جدا از افسردگی کلاسیک دانست، درحال‌حاضر، افسردگی مالیخولیایی یا مالیخولیا نوعی شدید از اختلال افسردگی اساسی به‌شمار می‌رود. علائم مالیخولیا مشابه علائم اصلی افسردگی اما شدیدتر است. مهم‌ترین نشانه‌های آن لذت‌نبردن و احساس یأس و ناامیدی شدید است. با توجه به اینکه باور قوی بر این است عوامل زیستی اصلی‌ترین علت بیماری مالیخولیا است، درمان دارویی برای مدیریت و تخفیف تأثیر عوامل زیستی، درمان اصلی این بیماری به‌شمار می‌رود. درمان دارویی ممکن است با درمان‌های دیگر همراه شود. برای تصمیم‌گیری درباره درمان مناسب نظر پزشک متخصص مبنا قرار می‌گیرد.
اگر به‌طور پیوسته احساس افسردگی، بی‌علاقگی یا ناامیدی دارید، یا این نشانه‌ها را در عزیزی می‌بینید، مهم است که به پزشک یا متخصص سلامت روان مراجعه کنید. آنها می‌توانند علائم را ارزیابی کرده و بهترین مسیر درمانی را به شما پیشنهاد دهند. در گام نخست حتی نیازی نیست از خانه بیرون بروید، همین‌جا با متخصصان سلامت روان در دکترساینا ارتباط بگیرید. افسردگی مالیخولیایی یک مشکل جدی است، پیگیری و درمان آن را به تأخیر نیندازید.

سوالات رایج

علائم اولیه مالیخولیا چیه و از کجا باید بفهمیم بهش مبتلا شدیم؟

علائم اولیه شامل غم شدید و مداوم، از دست دادن علاقه و لذت، اختلالات روان‌حرکتی (کندی یا بی‌قراری)، اختلال خواب و کاهش اشتها یا وزن) است. اگر این علائم شدید و پایدار باشند و بر زندگی روزمره تأثیر بگذارند، بهتر است به متخصص سلامت روان مراجعه کنید تا تشخیص دقیق داده شود.

آیا مالیخولیا با دارو درمان میشه یا فقط نیاز به روان‌درمانی داره؟

برای درمان مالیخولیا معمولاً داروهای ضدافسردگی تجویز می‌شود. ممکن است درمان‌های فیزیکی مانند الکتروشوک یا تحریک مغناطیسی و در مواردی روان‌درمانی به‌عنوان درمان مکمل نیاز باشد. معمولاً روان‌درمانی به‌تنهایی برای نوع شدید مالیخولیا کافی نیست.

چه عواملی باعث به وجود اومدن بیماری مالیخولیا میشن؟

عوامل زیستی و ژنتیکی مهم‌ترین نقش را دارند؛ یعنی تغییرات در ساختار مغز و سابقه خانوادگی. استرس و رویدادهای آسیب‌زای زندگی ممکن است علائم را تشدید کنند، اما علت اصلی غالباً درونی و بیولوژیک است.

تست روانشناسی مالیخولیا چجوری انجام میشه و آیا آنلاین هم وجود داره؟

تست‌های بالینی معتبر شامل مصاحبه‌های ساختاریافته و پرسشنامه‌های تخصصی هستند که باید توسط متخصص انجام شوند. تست‌های آنلاین می‌توانند شاخصی ابتدایی از وضعیت خلقی ارائه دهند، اما تشخیص قطعی فقط توسط متخصص سلامت روان انجام می‌شود و نتایج تست‌های آنلاین به تنهایی قابل‌اعتماد نیستند.

اطلاعات این مقاله صرفاً برای افزایش آگاهی شماست. به‌هیچ‌عنوان بدون مشورت با پزشک اقدام به خوددرمانی نکنید.