افسردگی بعد از بازنشستگی

افسردگی بعد از بازنشستگی؛ چالش خاموش دوران بازنشستگی

15 0

افسردگی بعد از بازنشستگی یکی از چالش‌های روانی رایج در سالمندان است. در این مقاله با علائم، دلایل و روش‌های درمان آن آشنا شوید.

سلامت روان

در ابتدا فرار از کارهای روتین و تکراری، رفت‌وآمدهای طولانی، قوانین و سیاست‌های محل کار یا سروکله‌زدن با رئیسی سخت‌گیر موهبت بزرگی به نظر می‌رسد ولی برای بسیاری از بازنشستگان پس از چند ماه جذابیت این «تعطیلات دائمی» رنگ می‌بازد. بازنشستگی می‌تواند حس هویت، معنا و هدفی که از شغلتان می‌گرفتید، نظم و ساختاری که در روزهایتان داشتید یا روابط اجتماعی و دوستانه با همکارانتان را از شما بگیرد. در این شرایط به‌جای آزادی و رضایت، احساس افسردگی، بی‌هدفی و انزوا می‌کنید. آشنایی با دلایل و راه‌های مقابله با افسردگی بعد از بازنشستگی به شما کمک می‌کند که با این تغییرات بهتر کنار بیایید و دوران بازنشستگی شادتر و پربارتری داشته باشید.

حتما بخوانید

افسردگی چیست؟ علائم، دلایل، انواع و راهکارهای درمان مؤثر

افسردگی از بیماری‌های شایع سلامت روان است که موجب احساس مداوم غم و اندوه و تغییر در نحوه تفکر، خواب، غذاخوردن و رفتار می‌شود. افسردگی انواع مختلفی دارد که هریک ویژگی‌های خاص خود را دارند. این بیماری در جنبه‌های مختلف زندگی اثر می‌گذارد و حتی می‌تواند بر عملکرد شغلی و…

بازنشستگی؛ شروع آرامش یا آغاز افسردگی؟

بازنشستگی یکی از مهم‌ترین تحولات زندگی است. مواجهه با بازنشستگی پس از چند دهه فعالیت در محل کار ممکن است احساسات متفاوتی را برانگیزد. برای بسیاری بازنشستگی به معنای آزادی برای لذت‌بردن از اوقات فراغت بیشتر، دنبال‌کردن علایق و سرگرمی‌ها و لذت‌بردن از ثمرات یک عمر کارکردن است. برای بعضی دیگر، ممکن است احساس فقدان، تنهایی و بی‌هدفی را ایجاد کند.

اگر شغلتان ازنظر جسمی سخت و طاقت‌فرسا یا کسل‌کننده و ناخوشایند بوده، بازنشستگی می‌تواند بار بزرگی را از دوشتان بردارد و موجب آسودگی و آرامش شما شود ولی اگر از کارتان لذت می‌بردید و به آن علاقه داشتید و زندگی اجتماعی خود را حول محور حرفه‌تان بنا کرده بودید، بازنشستگی می‌تواند چالش‌های سخت‌تری را به همراه داشته باشد. اگر در زندگی شخصی یا خانوادگی به‌خاطر شغلتان فداکاری‌هایی کرده‌اید، قبل از پیداکردن آمادگی لازم مجبور به بازنشستگی شده‌اید یا مشکلات سلامتی توانایی‌های فعلی‌تان را محدود می‌کند، اوضاع می‌تواند بسیار سخت‌تر هم بشود.

دیدگاه شما به زندگی نیز می‌تواند بر میزان موفقیت در مدیریت گذار از کار به بازنشستگی تأثیر بگذارد. افرادی که دیدگاهی مثبت و خوش‌بینانه دارند بهتر از کسانی که همیشه نگرانند، با این تغییر کنار می‌آیند.

افسردگی بعد از بازنشستگی

چرا برخی افراد پس از بازنشستگی دچار افسردگی می‌شوند؟

افسردگی بعد از بازنشستگی دلایل مختلفی دارد. در بسیاری از بازنشستگان عدم ثبات مالی موجب اضطراب و نگرانی می‌شود. بعضی از بازنشستگان حتی با وجود حقوق بازنشستگی، پس‌انداز بازنشستگی و حمایت دولتی نیز نگران این هستند که آیا درآمدشان برای پوشش هزینه‌های باقی‌مانده عمرشان کافی خواهد بود یا خیر. هزینه‌های غیرمنتظره مراقبت‌های بهداشتی و تورم می‌تواند این نگرانی‌ها را تشدید کند و منجر به اضطراب شود. استرس مالی می‌تواند با ایجاد نگرانی، بی‌خوابی و احساس ناامنی بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارد.

ترس از پیری و مرگ نیز می‌تواند موجب اضطراب و نگرانی شود. بازنشستگی اغلب افراد را به واقعیت پیری و درنهایت مرگ نزدیک‌تر می‌کند. بسیاری از بازنشستگان در نبود مشغله‌ها و حواس‌پرتی‌های روزانه کار از زوال جسمی و روند اجتناب‌ناپذیر پیری خود آگاه‌تر می‌شوند. این آگاهی بیشتر می‌تواند منجر به اضطراب، ترس یا حتی افسردگی شود، زیرا موجب می‌شود که به چالش‌های ناشی از پیری (ازدست‌دادن استقلال، کاهش سلامتی و احتمال تبدیل‌شدن به باری بر دوش دیگران) فکر کنند.

گاهی بازنشستگان برای ازدست‌دادن زندگی قدیمی خود غمگین می‌شوند، درمورد چگونگی گذراندن روزهایشان استرس دارند یا نگران تأثیری هستند که تمام روز در خانه ماندن بر رابطه آنها با همسرشان می‌گذارد. تعدادی از مطالعات انجام‌شده درمورد بازنشستگی بعد افسردگی نیز الگوهایی را در رابطه با «ازدست‌دادن» خودِ تجربه کاری یافته‌اند. هرچقدر هم که افراد مشتاقانه منتظر روزی باشند که دیگر مجبور نباشند سر کار بروند، بسیاری درنهایت وقتی دوران کارکردن تمام شود، دلتنگ آن می‌شوند.

تفاوت افسردگی طبیعی با افسردگی بالینی در بازنشستگان

افسردگی موقعیتی (Situational Depression) ازنظر پزشکی یک «اختلال سازگاری با خلق افسرده (adjustment disorder with a depressed mood)» است. این بیماری نوعی افسردگی کوتاه‌مدت است که براثر رویدادی آسیب‌زا یا تغییری مهم در زندگی ایجاد می‌شود.

عوامل محرک افسردگی موقعیتی می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

  • طلاق؛
  • ازدست‌دادن شغل؛
  • مرگ یکی از عزیزان؛
  • مشکلات مالی؛
  • مراقبت از خویشاوند بیمار؛
  • سایر تغییرات عمده زندگی مانند بازنشستگی.

علائم افسردگی موقعیتی عبارت‌اند از:

  • بی‌حوصلگی؛
  • احساس ناامیدی و غم؛
  • مشکلات خواب؛
  • دوره‌های مکرر گریه؛
  • اضطراب و نگرانیِ همراه با عدم تمرکز؛
  • ازدست‌دادن تمرکز؛
  • کناره‌گیری از فعالیت‌های عادی و همچنین از خانواده و دوستان؛
  • افکار خودکشی.

افسردگی موقعیتی ناشی از ناتوانی در کنارآمدن با تغییرات مهم در زندگی است. بهبودی زمانی امکان‌پذیر است که فرد بتواند با موقعیت جدید خود کنار بیاید. ممکن است که فرد به حمایت و درمان نیاز داشته باشد. ولی افسردگی خفیف موقعیتی معمولا کوتاه‌مدت است و اغلب با گذشت زمان و حتی بدون درمان نیز بهبود می‌یابد.

در مقابل، افسردگی بالینی، که به‌عنوان «افسردگی اساسی» یا «اختلال افسردگی اساسی» نیز شناخته می‌شود، بیماری مزمن‌تر و شدیدتری است که در عملکرد روزانه فرد اختلال ایجاد می‌کند. علت افسردگی بالینی مشخص نیست ولی ممکن است که عامل آن اختلال در سطح برخی مواد شیمیایی (انتقال‌دهنده‌های عصبی) باشد. البته عوامل دیگری نیز می‌توانند در بروز افسردگی بالینی نقش داشته باشند، ازجمله:

  • عوامل ژنتیکی که ممکن است بر پاسخ فرد به یک تجربه یا رویداد تأثیر بگذارند؛
  • رویدادهای مهم زندگی که می‌توانند احساسات منفی مانند خشم، ناامیدی یا سرخوردگی را برانگیزند؛
  • وابستگی به الکل و موادمخدر.

افسردگی بالینی می‌تواند موجب بروز علائم جسمی و روانی شود، ازجمله:

  • خلق افسرده؛
  • ازدست‌دادن علاقه به سرگرمی‌ها یا فعالیت‌ها؛
  • تغییر در عادات خواب ازجمله خواب بیش‌ازحد یا ناکافی؛
  • احساس گناه یا بی‌ارزش‌بودن؛
  • مشکل در تمرکز یا تصمیم‌گیری؛
  • خستگی یا سطح انرژی پایین؛
  • بی‌قراری یا کندی حرکات؛
  • تغییر در اشتها یا وزن بدن؛
  • افکار مربوط به خودکشی یا مرگ یا اقدام به خودکشی.

افسردگی بالینی ممکن است با علائمی مانند درد، سردرد و مشکلات گوارشی نیز همراه باشد که اغلب بدون علت جسمی رخ می‌دهند و حتی با درمان نیز بهبود نمی‌یابند. بعضی از بیماران مبتلا به افسردگی بالینی دچار هذیان، توهم و سایر اختلالات روان‌پریشی می‌شوند، درحالی‌که این موارد معمولا در بیماران مبتلا به افسردگی موقعیتی رخ نمی‌دهند.

تفاوت افسردگی طبیعی با افسردگی بالینی در بازنشستگان

عوامل مؤثر در بروز افسردگی بعد از پایان کار

تغییر در نقش‌های اجتماعی و هویتی

برای بسیاری از افراد، کار چیزی فراتر از یک منبع درآمد است و بخش اصلی هویت آنها را تشکیل می‌دهد. افراد معمولا در نقش‌های حرفه‌ای خود به حس هدفمندی، عزت‌نفس و موفقیت می‌رسند. آنها پس از بازنشستگی ناگهان خود را فاقد اعتباری می‌یابند که ازطریق شغل خود به دست آورده بودند. این می‌تواند منجر به احساس بی‌هدفی یا ازدست‌دادن هویت شود، زیرا فرد بازنشسته با سؤالاتی مانند «من بدون شغلم چه هستم؟» یا «اکنون چه نقشی دارم؟» مواجه می‌شود. این احساس به‌ویژه در میان کسانی رایج است که حس خودشناسی آنها به‌شدت با شغلشان مرتبط است، مانند پزشکان، معلمان یا کارآفرینان.

این اصلا عجیب نیست. این افراد بیشتر انرژی خود را صرف حرفه‌شان می‌کنند. بخش زیادی از هویت شخصی آنها با کاری که «برای امرارِمعاش انجام می‌دهند» تعریف می‌شود. شغل آنها از اولین مواردی است که هنگام معرفی خود به فردی غریبه به آن اشاره می‌کنند. ولی وقتی دیگر آن هویت را ندارند، چه هستند؟

این سؤال به‌ویژه برای مردان دشوار است. شاید به‌دلیل پذیرش نقش‌های جنسیتی، مردان بیشتر از زنان دچار افسردگی بعد از بازنشستگی می‌شوند. در مطالعه‌ای درمورد افسردگی در مردان مسن که در سال ۲۰۱۳ در کانادا انجام شد، محققان بین احساس عزت‌نفس ناشی از اشتغال در مردان و افسردگی پس از پایان آن اشتغال همبستگی بالایی را مشاهده کردند.

کاهش ارتباطات روزمره و احساس تنهایی

یکی از تأثیرات روانی بازنشستگی، کاهش تعاملات اجتماعی است که اغلب با ترک محل کار ایجاد می‌شود. پس از بازنشستگی تبادلات اجتماعی روزانه، رفاقت با همکاران و حس تعلقی که بسیاری از افراد در محل کار دارند، دیگر وجود ندارد. این می‌تواند موجب احساس انزوا و تنهایی بازنشستگان شود، به‌خصوص اگر در خارج از محل کار شبکه اجتماعی قوی نداشته باشند.

انزوای اجتماعی بسیار نگران‌کننده است زیرا از عوامل خطر مشکلات سلامت روان به شمار می‌رود. تحقیقات نشان می‌دهد که تنهایی با میزان بالاتر افسردگی، اضطراب و زوال شناختی مرتبط است. حفظ ارتباطات اجتماعی برای بهزیستی عاطفی (emotional well-being) ضروری است، به‌ویژه در دوران بازنشستگی که ازدست‌دادن روابط در محل کار می‌تواند به انزوا منجر شود.

تأثیرات روانی بازنشستگی

چگونه با افسردگی بعد از بازنشستگی مقابله کنیم؟

گرچه بعضی از مشکلات مربوط به سازگاری پیداکردن با بازنشستگی به میزان علاقه شما به شغلتان مرتبط است (رهاکردن شغلی که از آن متنفر بودید، آسان‌تر است)، می‌توانید برای مقابله با استرس، افسردگی و سایر چالش‌های رایج بازنشستگی اقدامات زیر را انجام دهید.

حتما بخوانید

چرا افسرده می‌شویم؟ | علت، انواع و علائم افسردگی

افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روان است که بسیاری از افراد را به‌صورت مقطعی یا طولانی‌مدت درگیر می‌کند. بسیاری از افراد علائم افسردگی را با ناراحتی‌های روزمره اشتباه می‌گیرند و به دنبال تشخیص و درمان آن نمی‌روند؛ اما باید بدانید که افسردگی یک بیماری جدی است که در صورت عدم…

توصیه‌های روانشناختی برای سالمندان

پذیرفتن تغییر

گرچه تغییر بخش اجتناب‌ناپذیری از زندگی است، معمولا کنارآمدن با آن آسان نیست. با افزایش سن به نظر می‌رسد که زندگی با سرعت فزاینده‌ای تغییر می‌کند. بچه‌ها خانه را ترک می‌کنند، دوستان و عزیزان خود را از دست می‌دهید، مشکلات جسمی و سلامتی افزایش می‌یابد و بازنشستگی از راه می‌رسد. طبیعی است که با مجموعه‌ای از احساسات گوناگون و اغلب متناقض به این تغییرات واکنش نشان دهید. ولی همان‌طور که از دوران کودکی به بزرگسالی گذر کردید، می توانید از کار به دوران بازنشستگی نیز گذر کنید.

تغییر نگرش 

بازنشستگی را یک سفر بدانید، نه یک مقصد. با تمرکز بر چیزهایی که به دست می‌آورید (به‌جای چیزهایی که از دست می‌دهید) می‌توانید نگرش خود را اصلاح کنید.

تأیید احساسات

هنگام مواجهه با تغییرات بزرگ در زندگی هیچ راه «درست» یا «غلطی» وجود ندارد، بنابراین نباید خودتان را مجبور کنید که درمورد بازنشستگی احساس خاصی داشته باشید. احساس شما چه عصبانیت باشد و چه غم، اضطراب، ناامیدی یا ترکیبی از احساسات، با تأیید و پذیرش آنچه احساس می‌کنید، متوجه می‌شوید که حتی شدیدترین یا ناخوشایندترین احساسات نیز پس از مدت کوتاهی از بین می‌روند. با دوستی صمیمی درمورد احساسات خود صحبت کنید یا آنها را در دفتر خاطرات بنویسید.

پذیرش چیزهایی که نمی‌توانید تغییر دهید

غر زدن درمورد رویدادهایی که هیچ کنترلی بر آنها ندارید، به همان اندازه که بی‌فایده است، آزاردهنده نیز است. شرایط بازنشستگی هرچه که باشد، با پذیرش آنها می‌توانید انرژی‌تان را روی چیزهایی متمرکز کنید که بر آنها کنترل دارید. با فکرکردن درمورد زمان‌هایی در گذشته که در آنها با تغییرات کنار آمده‌اید، به خودتان یادآوری کنید که می‌توانید این تغییر را نیز مدیریت کنید.

از نو تعریف‌کردن هویت خود

بسیاری از ما هویت خود را با کاری که برای امرارِمعاش انجام می‌دهیم، تعریف می‌کنیم. پس از بازنشستگی می‌توانید راه‌های تازه‌ای برای تعریف هویت خود براساس فعالیت‌ها و روابط غیرمرتبط با کار پیدا کنید. مثلا اگر زمانی حسابدار بودید، اکنون می‌توانید مربی، پدربزرگ یا مادربزرگ، دانشجو، نویسنده یا هنرمند باشید.

تعیین اهداف جدید

شاید قبلا به بسیاری از اهداف حرفه‌ای‌تان دست یافته باشید، ولی اکنون باید اهداف جدیدی را برای خود تعیین کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. داشتن هدف می‌تواند به شما انرژی بدهد و در تعریف مجدد هویت شما مؤثر باشد. اهدافی را تعیین کنید که شما را به چالش می‌کشند و هیجان‌زده می‌کنند و موجب می‌شوند که در زندگی حرکتی روبه‌جلو داشته باشید.

صحبت‌کردن درمورد احساسات

اگر زندگی بازنشستگی انتظارات شما را برآورده نمی‌کند و ناامید هستید، با کسی صحبت کنید. این احساسات بسیار رایج هستند. ولی اگر فکر می‌کنید احساس افسردگی شما شدید یا حتی بالینی شده است، با درمانگر صحبت کنید.

تقویت روابط اجتماعی

حفظ روابط اجتماعی می‌تواند تأثیر زیادی بر سلامت روان و شادی شما داشته باشد. پس از بازنشستگی با همکاران قدیمی در تماس باشید و سعی کنید شبکه اجتماعی خود را فراتر از روابط کاری گسترش دهید. با دوستان، خانواده و جامعه در ارتباط باشید. تعامل با دیگران ازطریق عضویت در باشگاه‌ها، شرکت در رویدادهای اجتماعی یا داوطلب‌شدن به جلوگیری از تنهایی و بهبود سلامت روان کمک می‌کند.

پیداکردن هدف و معنایی جدید

کارکردن فقط منبعی برای کسب درآمد نیست و به زندگی ما معنا و هدف نیز می‌بخشد. شغل ما این احساس را به ما می‌دهد که دیگران به ما نیاز دارند، فردی مفید هستیم و در زندگی اهدافی داریم یا صرفا موجب می‌شود که برای هر روز بیرون‌رفتن از خانه دلیلی داشته باشیم. داشتن هدف در زندگی بعضی از نیازهای بیولوژیکی ما را نیز برآورده می‌کند و در حفظ سلامت مغز و سیستم ایمنی بدن مؤثر است.  

پس از بازنشستگی به دنبال چیزهای دیگری باشید که به زندگی‌تان معنا می‌دهند، کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شوند و زندگی‌تان را غنی می‌کنند. به‌این‌ترتیب گرچه از کار بازنشسته می‌شوید، اهداف جدیدی پیدا می‌کنید. کارهایی مانند پیداکردن سرگرمی‌های لذت‌بخش، انجام کارهای داوطلبانه یا ادامه‌تحصیل می‌تواند مفید باشد.  

مدیریت افسردگی، استرس و اضطراب

برای کاهش استرس و اضطراب، کنارآمدن بهتر با تغییرات و بهبود روحیه، دیدگاه و بهزیستی کلی راه‌های سالمی وجود دارد، ازجمله:

  • انجام تمرین‌های آرامش‌بخش: انجام منظم تکنیک‌های آرامش‌بخش مانند مدیتیشن، آرام‌سازی پیشرونده عضلانی (progressive muscle relaxation)، تنفس عمیق، یوگا یا تای‌چی می‌تواند در کاهش اضطراب و استرس، کاهش فشارخون و بهبود حس کلی بهزیستی مؤثر باشد.
  • تمرین قدردانی: وقتی در بحبوحه تغییری بزرگ در زندگی هستید، توجه به چیزهای مثبت روشی سریع و آسان برای بهبود روحیه و دیدگاه شماست. زمانی را به قدردانی از چیزهای کوچک زندگی اختصاص دهید، چیزهایی مانند تماس تلفنی یک دوست، شنیدن یک قطعه موسیقی تأثیرگذار یا احساس‌کردن نور خورشید روی صورت خود.
  • رفتن به طبیعت: گذراندن وقت در فضاهای سبز می‌تواند استرس را کاهش دهد و حالتان را بهتر کند. پیاده‌روی، ماهیگیری یا قدم‌زدن در پارک، کنار ساحل یا جنگل را امتحان کنید.
  • ترک‌کردن عادت نگرانی: نگرانی مزمن عادتی ذهنی است که می‌توانید نحوه ترک‌کردن آن را یاد بگیرید. با به‌چالش‌کشیدن افکار اضطراب‌آور و یادگیری پذیرش عدم قطعیت در زندگی می‌توانید ذهن مضطرب خود را آرام کنید، به زندگی نگاهی متعادل‌تر داشته باشید و زمان‌های نگرانی خود را کاهش دهید.
مدیریت افسردگی، استرس و اضطراب

اهمیت فعالیت‌های داوطلبانه، ورزشی و هنری

داوطلب‌شدن

اختصاص زمان و انرژی به هدفی که برایتان مهم است می‌تواند به زندگی پس از بازنشستگی شما معنا و حس موفقیت ببخشد و برای جامعه نیز مفید باشد. داوطلب‌شدن در گسترش شبکه اجتماعی، افزایش عزت‌نفس و بهبود سلامت شما مؤثر است. انجام فعالیت‌های داوطلبانه می‌تواند فرصت بسیار خوبی برای انتقال بعضی از مهارت‌هایی که در طول زندگی حرفه‌ای خود آموخته‌اید یا یادگیری مهارت‌های جدید و فعال نگه‌داشتن مغز باشد. برای کار در خیریه مورد علاقه‌تان ثبت نام کنید یا در حرفه خود مربی شوید. بازنشستگی زمان خوبی برای دنبال‌کردن علایقی است که در زمان شاغل‌بودن وقتی برایشان نداشتید.

شرکت در فعالیت‌های داوطلبانه برای مقابله با افسردگی بعد از بازنشستگی

پرورش سرگرمی‌ها و علایق

اگر مجبور بودید سرگرمی‌های خود را به‌خاطر حرفه‌تان فدا کنید، پس از بازنشستگی می‌توانید علایق قدیمی‌تان را دنبال کنید یا علایق جدیدی را پرورش دهید. مثلا اگر به سفر، طبیعت، ورزش یا هنر علاقه دارید می‌توانید در باشگاهی ثبت‌نام کنید یا در کلاسی هنری شرکت کنید.

آموختن چیزهای جدید

اهمیت به‌کارگرفتن و تمرین‌دادن ذهن را نادیده نگیرید. رشد سلول‌های مغزی جدید در سنین بالا نیز ادامه دارد و یادگیری چیزهای جدید موجب تحریک این فرایند می‌شود. یادگیری مهارت‌های پیچیده‌ای مانند زبان جدید یا کسب مهارتی جدید در محیط کلاس برای بهزیستی شناختی (cognitive well-being) بسیار مفید است. می‌توانید نواختن یکی از سازهای موسیقی را بیاموزید، زبان دیگری را یاد بگیرید یا تحصیلات خود را ادامه دهید.

فعالیت بدنی

ورزش‌کردن راهی بسیار مؤثر برای تقویت روحیه، کاهش تنش و استرس و افزایش احساس آرامش و خوش‌بینی است. ورزش می‌تواند با آزادکردن اندورفین، که موجب نشاط و احساس خوب می‌شود، در کاهش افسردگی مؤثر باشد. صرف‌نظر از سن یا محدودیت‌های حرکتی‌تان همیشه راه‌هایی برای بهره‌مندی از مزایای ورزش و فعالیت بدنی منظم وجود دارد. درمورد فعالیت بدنی نگاه گسترده‌تری داشته باشید؛ حتی کارهای سبکی مانند باغبانی نیز می‌توانند مفید باشند. سعی کنید در بیشتر روزها ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی داشته باشید.

گذار تدریجی به بازنشستگی

گذار تدریجی به بازنشستگی تمام‌وقت (به‌جای شروع یکباره آن) می‌تواند مفید باشد. اگر شغلتان اجازه می‌دهد، پیش از بازنشستگی مرخصی طولانی بگیرید تا ببینید که آیا می‌توانید با سرعت کندتر زندگی کنار بیایید. می‌توانید از این زمان برای سنجش توانایی خود برای زندگی‌کردن با بودجه‌ای که برای بازنشستگی اختصاص داده‌اید نیز استفاده کنید.

راه دیگر برای گذار تدریجی به بازنشستگی کاهش تدریجی ساعات کاری در شغل فعلی‌تان، اشتغال در شغلی پاره‌وقت یا کارکردن برای خودتان است. اشتغال پاره‌وقت علاوه‌بر ایجاد هدف، درآمدتان را افزایش می‌دهد، روابط اجتماعی‌تان را گسترش می‌دهد و سازگاری با بازنشستگی را (بدون نیاز به داشتن تعهدات کار تمام‌وقت) آسان‌تر می‌کند.

مراقبت از سلامتی

مواجهه با تغییری بزرگ در زندگی (مانند بازنشستگی) می‌تواند به سلامت جسمی و روانی آسیب برساند، سیستم ایمنی را تضعیف کند و بر خلق‌وخو تأثیر منفی بگذارد. علاوه‌بر مدیریت استرس، یافتن هدف جدید و فعال‌ماندن ازنظر اجتماعی و جسمی، راه‌های دیگری نیز برای بهبود سلامت جسمی و ذهنی در دوران بازنشستگی وجود دارد.

  • خواب کافی و باکیفیت داشته باشید. کمبود خواب می‌تواند استرس و اضطراب را تشدید کند، بنابراین مهم است که برای رفع مشکلات خواب خود اقدام کنید تا بتوانید شب‌ها خواب کافی و باکیفیتی داشته باشید.
  • رژیم غذایی سالمی داشته باشید. داشتن رژیم غذایی متعادل و مغذی علاوه‌بر حفظ سلامت جسمی در داشتن دیدگاهی مثبت نیز مؤثر است. به‌جای محدودکردن بیش‌ازحد خود، روی مصرف غذاهای تازه و خوشمزه در کنار دیگران تمرکز کنید.
  • مغزتان را به چالش بکشید. با یادگیری مهارت‌های جدید یا انجام بازی‌ها، پازل‌ها یا ورزش‌های جدید می‌توانید مغزتان را به چالش بکشید. هرچه مغزتان فعال‌تر باشد، کمتر دچار زوال شناختی یا مشکلات حافظه خواهید شد.
  • به روزهایتان نظم و ساختار بدهید. برنامه روزانه داشته باشید. هر روز در زمانی مشخص به رختخواب بروید و بیدار شوید و کارهای روزانه را طبق زمان‌بندی انجام دهید. زمان‌هایی را نیز به ورزش و معاشرت با دوستان اختصاص دهید.
داشتن خواب کافی و باکیفیت برای بهبود سلامتی و مقابله با افسردگی بعد از بازنشستگی

کلام آخر دکترساینا

گرچه بازنشستگی پاداش سال‌ها کار سخت است، گاهی موجب استرس، اضطراب و افسردگی می‌شود. بازنشستگی مرحله‌ای مهم در زندگی است که می‌تواند تأثیر زیادی بر سلامت روان داشته باشد. با شناخت عوامل مؤثر در افسردگی بعد از بازنشستگی و راه‌های مقابله با آنها می‌توانیم از مشکلات عاطفی و روحی این دوره پیشگیری کنیم.
اگر برای درمان افسردگی بعد از بازنشستگی به کمک نیاز دارید می‌توانید از مشاوران سلامت روان دکترساینا کمک بگیرید. متخصصان دکترساینا همیشه در کنارتان هستند و در هر مکانی به‌راحتی می‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید.

سؤالات متداول

افسردگی بعد از بازنشستگی چقدر شایع است؟

افسردگی بعد از بازنشستگی مشکل رایجی است و حدود ۱ نفر از هر ۳ فرد بازنشسته می‌گویند که پس از بازنشستگی احساس افسردگی یا ناراحتی می‌کنند.

آیا افسردگی بعد از بازنشستگی طبیعی است؟

بله، بازنشستگی تغییرات زیادی در روال زندگی و ارتباطات اجتماعی ایجاد می‌کند که می‌توانند موجب افسردگی شوند.

چگونه می‌توان از افسردگی در دوران بازنشستگی پیشگیری کرد؟

با انجام کارهایی مانند تغییر نگرش و دیدگاه خود درمورد بازنشستگی، یافتن سرگرمی‌ها و اهداف جدید، شرکت در فعالیت‌های داوطلبانه، دنبال‌کردن علایق و اهدافی که در زمان اشتغال زمان کافی برایشان نداشتید و افزایش فعالیت بدنی و ورزش منظم می‌توانید از افسردگی بعد بازنشستگی پیشگیری کنید.

آیا بازگشت به کار می‌تواند به درمان کمک کند؟

بله، بازگشت به کار پس از بازنشستگی می‌تواند مزایایی مانند کاهش خطر زوال شناختی، احساس هدفمند و مفید بودن، امنیت مالی به‌دلیل کسب درآمد دیگری در کنار حقوق بازنشستگی و مقابله با افسردگی داشته باشد. با بازگشت به کار می‌توانید با افراد جدیدی ملاقات کنید و شبکه اجتماعی‌تان را گسترش دهید و از تنهایی و انزوا جلوگیری کنید.

نقش خانواده در بهبود افسردگی سالمندان چیست؟

تعاملات خانوادگی شبکه‌ای حمایتی را برای سالمندان ایجاد می‌کند، آنها را به اعضای خانواده نزدیک‌تر می‌کند، موجب می‌شود احساس کنند که از حمایت اجتماعی برخوردارند، احساس درماندگی و تنهایی‌شان را کاهش می‌دهد و به آنها کمک می‌کند که احساسات مثبتی داشته باشند و درنتیجه علائم افسردگی آنها کاهش می‌یابد.

 

اطلاعات این مقاله صرفاً برای افزایش آگاهی شماست. به‌هیچ‌عنوان بدون مشورت با پزشک اقدام به خوددرمانی نکنید.